سفر زندگی

زندگی پر فرازونشیب چه بر سر آدم می آورد

سفر زندگی

زندگی پر فرازونشیب چه بر سر آدم می آورد

قانون جاذبه

بیل هرس

شاگردی داشتم به نام رابرت که یک دوره آموزشی را از طریق اینترنت با من می گذراند و از راه ای میل بامن در تماس بود. او همجنس گرا بود.

او وقایع تلخ زندگی اش را برایم می نوشت. در محل کار همکارانش او را آزار می دادندو مسخره اش می کردند. در خیابان کسانی در سر راهش قرار می گرفتند که قصد اذیت و آزار او را داشتند. او می خواست کمدین شود. خلاصه همه ی زندگی اش ÷ر از آشوب بود.

من شروع به آموزش او در نحوه ی تغییر طرز فکرش کردم. به او گفتم مشکلش این است. که روی آنچه که نمی خواهد فکر و تمرکز می کند. ÷یام های ای میل او را برایش ÷س فرستادم و از او خاستم که

آنها را بخواند و ببیند که دایما از آنچه که نمی خواهد برایم نوشته است.

توضیح دادم که چون فرد ÷ر احساسی است. شدت احساسات او به جذب وقایع منفی در زندگی اش سرعت بخشیده است.

رابرت تفکراتش را کم کم تغییر داد و تمام حواسش را به آنچه که دوست داشت معطوف کرد. رابرت قانون جاذبه را جدی گرفت. و در عرض شش تا هشت هفته تغییراتی مثبت و باور نکردنی برایش رخ داد.

تمام کسانی که او را در محل کارش اذیت کرده بودند. یا به قسمت دیگری انتقال یافتند. یا از کارشان استعفا دادند و یا دیگر با او کار نداشتند. او عاشق کارش شد. دیگر کسی او را مسخره نمی کردو تماشاچیان برنامه ی کمدی اش نیز با علاقه او را تشویق می کردند. زندگی رابرت به این علت بهتر شد که او تمرکز خود را از آنچه که نمی خواست و از آن می ترسید به آنچه می خواست تغییر داد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد